تحلیلی مقایسه ای بر کاربرد تئوری اختیار سرمایه گذاری در داراییهای سرمایه ای و مدیریت هزینه استراتژیک در تصمیم گیری های سرمایه گذاری استراتژیک: ارائه مدلی ترکیبی
در محیط کسب و کار امروز روشهای سنتی بودجه بندی سرمایه ای برای انعکاس پویایی دنیای اقتصاد نوین چندان مناسب و کافی نیست. روش های متداول ارزیابی پروژه اعم از تکنیک های مبتنی بر جریان های نقدی تنزیل شده همچون ارزش فعلی خالص و نرخ بازده داخلی و تکنیک هایی که مبتنی بر جریان های نقدی تنزیل شده نیستند مانند دوره بازگشت سرمایه و میانگین نرخ بازده حسابداری، به هنگام رویارویی با عدم اطمینان، پیچیدگی و انعطاف پذیری با نارسائیهایی مواجهند؛ چرا که با نادیده انگاشتن این پارامترها ارزش سرمایه گذاری را کمتر از واقع برآورد می نمایند. افزون بر این عدم ارتباط این روشها با استراتژی شرکت از دیگر دلایل خدشه دار شدن چهره آنهاست. در پاسخ به این نارساییها، تئوری اختیار سرمایه گذاری در داراییهای سرمایه ای (ROT) و مدیریت هزینه استراتژیک (SCM) با توجه توامان به پدیده عدم اطمینان، انعطاف پذیری و استراتژی شرکت در محیط رقابتی به عنوان راه حل هایی برای رفع انتقادات وارد شده
بر روش های سنتی بودجه بندی سرمایه ای، ضمن یاری نمودن سازمان در اتخاذ تصمیماتی صحیح تر پیرامون پروژه های سرمایه ای، قادرند توان رقابتی سازمان را فزونی بخشند. در این راستا مقاله حاضر بر آن است تا ضمن مروری کلی بر ویژگی های دو رویکرد اختیار سرمایه گذاری در داراییهای سرمایه ای و مدیریت هزینه استراتژیک، به مقایسه جامع این دو رویکرد بپردازد. در پایان با ترکیب این دو روش مدلی واحد و دورگه برای ارزش گذاری تصمیمات استراتژیک ارائه می شود تا به واسطه این ادغام مزیت های عمده دو روش تقویت گردد.