تاثير پيادهسازي ارزيابيمتوازن(BSC) بر عملكرد بنگاه(مطالعه موردي)
اگرچه امروزه شاخصهاي مالي فراواني براي ارزيابي شركتها وجود دارد ولي هنوز مديران به دنبال ابزارهايي هستند كه در مديريت عملكرد و كنترل اهداف بلندمدت نيز آنان را ياري كند. روشهاي نوين در سالهاي اخير چون EFQM، TQM، CED و ... به دنيا معرفي شده است. يكي از روشهايي كه استقبال فراواني از آن صورت گرفت، روش ارزيابيمتوازن(BSC) ميباشد. در ارزيابيمتوازن براي ارزيابي عملكرد نه تنها از شاخصهاي مالي استفاده ميشود بلكه سازمان را از منظر مشتري، فرآيندهاي داخلي و رشدويادگيري مورد ارزيابي قرار ميدهد. با استفاده از اين روش، استراتژيهاي سازمان به اهداف استراتژيك در منظرهاي ارزيابيمتوازن ترجمه و عملياتي ميشوند. پژوهش پيشرو به دنبال آن است كه تاثير پياده سازي اين روش بر عملكرد شركتها را از طريق دو فرآيند پيمايشي و بررسي ميداني داده هاي واقعي شركت، در طي دو دوره پنج ساله(قبل از پيادهسازي و بعد از پيادهسازي) مورد آزمون قرار دهد. در اين تحقيق براي ارزيابي عملكرد مالي شركتها از شاخصهاي ارزش-افزوده اقتصادي(EVA)، بازده داراييها(ROA)، نسبتهاي مالي و شاخصهاي تدوين شده خود شركت استفاده گرديده است.