بررسي كاربرد مدل هاي پيش بيني ورشكستگي (آلتمن ، فالمر، اسپرينگيت ، زيمسكي و شيراتا ) در پيش بيني نكول تسهيلات اعطايي به شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (مطالعه موردي بانك سپه)
بلوكه شدن منابع به عنوان مطالبات سررسيدگذشته و معوق با كاهش توان تسهيلات دهي بانك ها ، تاثير منفي بر بهره وري دارد. از مهمترين راه هاي جلوگيري از ايجاد مطالبات معوق ، تصميم گيري درست در زمان اعطاي تسهيلات است به نحوي كه با شناسايي دقيق مشتريان ، تسهيلات به صورت بهينه تخصيص داده شده و از اين طريق احتمال معوق شدن تسهيلات كاهش يابد. براي اخذ تصميم درست از ابزارهاي متنوعي استفاده مي شود كه مهمترين آنها اعتبارسنجي و رتبه بندي اعتباري مشتريان است . دربانك هاي پيشرفته اعتبارسنجي و رتبه بندي اعتباري مشتريان با استفاده از نرم افزارها و بانك هاي اطلاعاتي نوين صورت مي گيرد، ليكن در بانك هاي ايراني اغلب اعتبارسنجي براساس قضاوت حرفه اي و تشخيص كارشناسي و صرفا با استفاده از برخي از نسبت هاي مالي انجام ميشود. مدل هاي آلتمن ، فالمر، اسپرينگيت ، زيمسكي و شيراتا از مشهورترين
مدل هاي پيش بيني ورشكستگي هستند. طبق يافته هاي اين پژوهش مدل هاي آلتمن و اسپرينگيت براي استفاده در سيستم رتبه بندي اعتباري مشتريان مناسب تشخيص داده شده است. نتايج بررسي توان و قدرت پيش بيني اين مدل ها حاكي از آن است كه بين نتايج مدل هاي ياد شده اختلاف معني داري وجود دارد و مدل هاي اسپرينگيت و آلتمن بيشترين قدرت پيش بيني را دارا هستند.